من از این فرصت قدردانی می کنم تا در مورد موضوعات مطرح شده توسط پیشنهادات برای سرمایه گذاری بخشی از ذخایر تأمین اجتماعی در اوراق بهادار خصوصی با شما صحبت کنم. بیانیه من به سه سوال می پردازد:
-
چرا دولت و دیگران معتقدند که متنوع سازی نمونه کارها دارایی های صندوق اعتماد تأمین اجتماعی مفید خواهد بود؟
چرا در اوراق بهادار خصوصی سرمایه گذاری می کنید؟
کتابهای مرتبط
مقالات بروکینگز در مورد فعالیت اقتصادی: بهار 2017
مقالات بروکینگز در مورد فعالیت اقتصادی: پاییز 2016
ضرورت توسعه
این یک واقعیت ناخوشایند و در عین حال غیرقابل اجتناب است که سه و تنها سه راه برای بستن کسری مالی طولانی مدت تأمین اجتماعی وجود دارد. مالیات ها را می توان افزایش داد ، می توان مزایا را کاهش داد ، یا بازده ذخایر صندوق اعتماد قابل افزایش است. اخیراً ، برخی پیشنهاد کرده اند که یک راه چهارم وجود دارد ، مواردی که از انتخاب های ناخوشایند جلوگیری می کند. این مسیر برای اختصاص بخشی از مازاد بودجه پیش بینی شده به تأمین اجتماعی است. با این حال ، انتقال منابع از حسابهای عمومی دولت به تأمین اجتماعی فقط محل تنظیمات اجتناب ناپذیر را تغییر می دهد. به جای افزایش مالیات حقوق و دستمزد یا کاهش مزایای تأمین اجتماعی در آینده ، مالیات بر درآمد باید بالاتر یا هزینه های امنیتی غیر اجتماعی پایین تر از آنچه در غیر این صورت وجود دارد ، باشد.
از آنجا که نه مردم و نه قانونگذاران از چشم انداز مالیات های بالاتر یا کاهش هزینه ها با هرگونه شور و شوق استقبال نکرده اند ، گزینه افزایش بازده ذخایر تأمین اجتماعی ارزش بررسی دقیق دارد. در حالی که بازده بالاتر نمی تواند مشکل تأمین مالی طولانی مدت برنامه را به تنهایی حل کند ، آنها می توانند مشکل باقی مانده را کنترل کنند.
رابرت دی. ریسچوئر
همکار مؤسسه برجسته ؛رئیس جمهور Emeritus - موسسه شهری
از زمان آغاز این برنامه، قانون ایجاب کرده است که ذخایر تامین اجتماعی منحصراً در اوراق بهاداری سرمایه گذاری شود که از نظر اصل و سود توسط دولت فدرال تضمین شده است. بیشتر داراییهای صندوقهای امانی شامل اوراق بهادار ویژه غیرقابل عرضه خزانهداری است که دارای میانگین نرخ بهره اسکناسها و اوراق قرضه دولتی هستند که در چهار سال یا بیشتر سررسید میشوند و در زمان انتشار اوراق خاص موجود هستند. این مسائل خاص علاوه بر کم خطر بودن، یک مزیت آشکار نیز دارند. میتوان آنها را در هر زمان به صورت همتراز به خزانهداری فروخت – این ویژگی در اسکناسها یا اوراق قرضه عمومی که قیمتهای بازار آنها روز به روز در نوسان است در دسترس نیست. آنها همچنین یک نقطه ضعف بزرگ دارند - نرخ بازده نسبتاً پایینی دارند.
جای تعجب نیست که وقتی قانون تامین اجتماعی تصویب شد، سیاستگذاران اوراق بهادار دولتی را تنها سرمایه گذاری مناسب برای صندوق های بازنشستگی کارگران می دانستند. آنها در بحبوحه رکود بزرگ بودند. سقوط بازار سهام و نکول گسترده اوراق قرضه شرکتی در خاطرات مردم زنده بود. بسیاری بر این باور بودند که تشک یا شیشه کوکی امن ترین مکان برای پس انداز آنهاست.
برای سالهای متمادی، محدودیت اعمال شده بر سرمایهگذاری صندوقهای امانی تفاوت چندانی نداشت زیرا کنگره، قبل از پرداخت اولین مزایا، تصمیم گرفت از انباشت ذخایر بزرگی که طبق قانون 1935 پیشبینی شده بود، چشم پوشی کند. در عوض، کنگره در سال 1939 رای به شروع پرداخت مزایا در سال 1940 به جای 1942، افزایش حقوق بازنشستگی گروههای اولیه بازنشستگان و اضافه کردن مزایای همسر و بازماندگان داد. قرار بود این سیستم به صورت پرداختی کار کند.
قانون تصویب شده در سال 1977 خواستار انتقال از تامین مالی بدون پرداخت به "تامین مالی جزئی ذخیره" با انباشت ذخایر قابل توجه بود. این ذخایر به دلیل عملکرد ضعیف اقتصاد محقق نشد. قوانین بیشتر در سال 1983، همراه با بهبود عملکرد اقتصادی، متعاقباً منجر به رشد مداوم ذخایر شد. تا پایان سال 1998، این برنامه 741 میلیارد دلار ذخیره داشت که تقریباً دو برابر سود سالانه بود. طبق سیاست فعلی، پیشبینی میشود که این ذخایر تا سال 2010 به بیش از 2. 5 تریلیون دلار افزایش یابد - حدود 3. 4 برابر سود سالانه. افزایش یافته است.
محدودیتی که بر روی سرمایهگذاریهای تامین اجتماعی اعمال شده است، برای شرکتکنندگان برنامه، هم کارگرانی که مالیات حقوق پرداخت میکنند و هم برای ذینفعان، ناعادلانه است. تا جایی که انباشت صندوق امانی به پسانداز ملی اضافه میکند، کل بازدهی برای کشور برابر با متوسط بازده سرمایهگذاری خصوصی ایجاد میکند که حدود 6 درصد بیشتر از نرخ تورم است. این سیستم با پرداخت سود کمتر به تامین اجتماعی - بازدهی که پیشبینی میشود تنها 2. 8 درصد بیشتر از تورم در 75 سال آینده باشد - کارگران را از بازگشت عادلانه سرمایهشان محروم میکند. در نتیجه، یا باید نرخ مالیات بر حقوق و دستمزد بالاتر از حد لازم برای حفظ هر سطح معینی از مزایا تعیین شود یا حقوق بازنشستگی باید کمتر از آن چیزی باشد که ذخایر برنامه بازدهی کاملی را که برای اقتصاد ایجاد میکند دریافت میکرد.
محدودیت اعمال شده بر سرمایه گذاری های صندوق اعتماد پیامد ناگوار دیگری نیز داشته است. این سردرگمی قابل توجهی را به بحث در مورد رویکردهای جایگزین برای رسیدگی به مشکل مالی بلندمدت تامین اجتماعی اضافه کرده است. مدافعان طرحهای مختلف خصوصیسازی استدلال میکنند که رویکردهای آنها نسبت به تامین اجتماعی برتر است زیرا بازدهی بهتری را برای کارگران فراهم میکند. در واقع، بازده ارائه شده توسط این ساختارها تنها به این دلیل بهتر به نظر می رسند که تعادلی که ایجاد می کنند نه در اوراق بهادار خزانه داری کم بازده، بلکه در یک سبد متنوع از اوراق بهادار خصوصی سرمایه گذاری می شود. اگر تامین اجتماعی از قید و بند باز می شد، بازدهی آن نه تنها مطابقت داشت، بلکه تقریباً به طور قطع از بازدهی که توسط پیشنهادهای اصلاحی مختلف تحقق یافته بود، فراتر می رفت.
مکانیسم بسیار ساده ای برای جبران محدودیت هایی که بر روی تصمیمات سرمایه گذاری تامین اجتماعی اعمال می شود، وجود دارد. هر سال، کنگره میتواند مبالغی را به صندوق اعتماد منتقل کند تا تفاوت بین بازده کل تخمینی سرمایهگذاری که توسط پسانداز صندوقهای امانی تامین میشود و بازده اوراق قرضه دولتی جبران شود. این امر می تواند با انتقال یکجا یا با موافقت با پرداخت نرخ بهره بالاتر - مثلاً 3 واحد درصد بیشتر - برای اوراق بهادار خزانه داری که توسط صندوق امانی نگهداری می شود انجام شود. انتقال مورد نیاز برای جبران کسری در سال 1998، زمانی که میانگین موجودی صندوق امانی تقریباً 700 میلیارد دلار بود، حدود 23 میلیارد دلار بود، بیش از دو و نیم برابر مبلغی که از محل مالیات بر درآمد به صندوق امانت منتقل می شود. فواید.
در حالی که انتقال درآمد عمومی به طرح های بیمه اجتماعی در سراسر جهان رایج است، در ایالات متحده بحث برانگیز بوده است.
برخی با چنین انتقالی مخالفت میکنند و استدلال میکنند که تأمین مالی درآمد عمومی، منطق بیمه اجتماعی برنامه را تضعیف میکند که از طریق آن مشارکتهای مالیاتی حقوق کارگران را مستحق دریافت مزایا میکند. دیگران نسبت به افزایش مالیات یا کاهش هزینه های مورد نیاز برای تامین مالی انتقال درآمد عمومی اعتراض دارند. برخی دیگر ماندگاری چنین نقل و انتقالاتی را زیر سوال می برند، به ویژه اگر بحث بودجه بر حفظ تعادل در بخش غیر تامین اجتماعی بودجه متمرکز شود، که باید از آن نقل و انتقالات انجام شود.
یک رویکرد جایگزین کاهش محدودیت های سرمایه گذاری در تامین اجتماعی و اجازه دادن به صندوق اعتماد برای سرمایه گذاری بخشی از ذخایر خود در سهام و اوراق قرضه خصوصی است. چنین سرمایهگذاریهایی بازده حاصل از ذخایر را افزایش میدهد و اندازه کاهش مزایای آتی و افزایش مالیات حقوق و دستمزد را کاهش میدهد. با این حال، تغییر سرمایه گذاری های صندوق های امانی از اوراق بهادار دولتی به دارایی های خصوصی، هیچ اثر مستقیم یا فوری بر پس انداز ملی، سرمایه گذاری، موجودی سرمایه یا تولید نخواهد داشت. پساندازهای خصوصی تا حدودی بازده کمتری کسب میکنند، زیرا سبد سهام آنها دارای سهام عادی کمتر و اوراق قرضه دولتی بیشتر است – اوراقی که صندوقهای امانی دیگر خریداری نمیکنند. علاوه بر این، نرخ استقراض دولت ممکن است کمی افزایش یابد تا سرمایه گذاران خصوصی را ترغیب به خرید اوراق قرضه ای کند که صندوق های امانی دیگر در اختیار ندارند.
با این وجود، سیستم تامین اجتماعی از بازده بالاتری برخوردار خواهد بود که سایر صندوقهای بازنشستگی بخش دولتی و خصوصی با پرتفوی متنوع کسب میکنند.
نگرانی در مورد سرمایه گذاری ذخایر صندوق های امانی در اوراق بهادار خصوصی
در سال 1935، کنگره به دلایل خوبی سرمایه گذاری صندوق های امانی در سهام و اوراق قرضه خصوصی را رد کرد. اول، سیاستگذاران نگران بودند که مدیران صندوق ممکن است در مواقعی مجبور به فروش دارایی ها با زیان شوند، حرکتی که باعث انتقاد عمومی می شود. دوم، آنها می ترسیدند که اگر صندوق مجبور باشد مقادیر قابل توجهی از اوراق بهادار را نقد کند، این فروش ها ممکن است بازارها را بی ثبات کند، ارزش دارایی های نگهداری شده در پرتفوی خصوصی را کاهش دهد و سرمایه گذاران فردی را ناراحت کند. نکته مهمتر این بود که آنها می ترسیدند که سیاستمداران - مانند خودشان - وسوسه شوند که از سیاست سرمایه گذاری ذخیره برای مداخله در بازارها یا دخالت در فعالیت های مشاغل خصوصی استفاده کنند.
نگرانی هایی که کنگره در سال 1935 داشت مطمئناً نگرانی های مشروعی بود. اما شرایط در طول 64 سال گذشته به گونهای تغییر کرده است که برجستگی آنها را کاهش داده است. بازارهای سهام و اوراق قرضه در حال حاضر نسبت به دهه 1930 بسیار بزرگتر، ناپایدارتر و کارآمدتر هستند. بنابراین، فعالیت های سرمایه گذاری صندوق های اعتماد کمتر احتمال دارد که بازارها را مختل کند. بعلاوه، بعید است که صندوق امانی مجبور به فروش داراییها با زیان باشد، زیرا صندوق دارای ذخایر قابل توجه و رو به رشدی است که طبق پیشنهادات مختلف که خواستار سرمایهگذاری صندوق امانی در اوراق بهادار خصوصی هستند، بیشتر آنها در اوراق خاص خزانهداری نگهداری میشوند.. متولیان تقریباً مطمئناً اوراق بهادار دولتی صندوق را میفروشند تا شکاف کوتاهمدت بین هزینههای مزایا و درآمدها را پشت سر بگذارند.
از سوی دیگر، فشارهایی که منافع خاص بر قانونگذاران وارد میکند و فشارهای ناشی از انتخاب مجدد احتمالاً اکنون بیشتر از گذشته است. به این دلایل، بسیاری به طور موجه همچنان نگران دخالت احتمالی سیاسی در فعالیت های سرمایه گذاری صندوق های امانی هستند. گرین اسپن، رئیس هیئت مدیره فدرال رزرو اعلام کرده است که "باور ندارد که از نظر سیاسی بتوان چنین سرمایه های هنگفتی را از جهت دولت جدا کرد."دیگران کمتر عاقلانه عمل کرده اند و سرمایه گذاری سهام توسط صندوق اعتماد را «مبلغ ملی شدن صنعت آمریکا» می دانند و «آزادی ما را تهدید می کند».
کسانی که مخالف سرمایه گذاری صندوق اعتماد در اوراق بهادار خصوصی هستند ، به سوابق برخی صندوق های بازنشستگی دولت خصوصی و ایالتی که برای استفاده از معیارهای اجتماعی و اقتصادی برای هدایت سیاست های سرمایه گذاری خود انتخاب کرده اند ، اشاره می کنند. علاوه بر این ، برخی از این صندوق های بازنشستگی به سهام شرکت هایی که سهام آنها برای اهداف اجتماعی بیشتر است ، رای داده اند ، که ممکن است سودهای کوتاه یا بلند مدت را قربانی کنند. ترس این است که معتمدان تأمین اجتماعی ممکن است در معرض فشارهای مشابه باشند. کنگره می تواند آنها را وادار به فروش یا خرید سهام در شرکت هایی کند که محصولاتی را تولید می کنند که برخی افراد را مضر می دانند ، مانند سیگار ، نوشیدنی های الکلی یا ناپالم. به همین ترتیب ، کنگره می تواند از سرمایه گذاری در بنگاه هایی که در شیوه های تجاری شرکت می کنند ، برخی از آنها را به عنوان قابل اعتراض ، مانند استخدام کودکان یا پرداخت دستمزد بسیار پایین در کارخانه های خارجی شرکت ، آلاینده محیط زیست یا ارائه بیمه درمانی برای کارگران خود ، جلوگیری کند. منتقدین همچنین می ترسند که صندوق اعتماد ممکن است سهام را در چنین شرکت هایی حفظ کند و از قدرت رای گیری سهامدار برای تلاش برای کنترل کنترل این بنگاهها استفاده کند.
حراست برای محافظت از تصمیمات سرمایه گذاری صندوق اعتماد در برابر فشارهای سیاسی
اگر راه موثری برای محافظت از تصمیمات سرمایه گذاری صندوق اعتماد از فشارهای سیاسی وجود نداشته باشد ، مزیت بازده بالاتر که یک استراتژی سرمایه گذاری متنوع را به دست می آورد ، ارزش قیمتی را که باید پرداخت شود ، نخواهد داشت. با این حال ، تجربه نشان می دهد که هر دو نگرانی در مورد مداخلات سیاسی اغراق آمیز است و می توان حفاظت های نهادی را ایجاد کرد که باعث کاهش خطر دخالت در سطح حداقل می شود.
تعدادی از صندوق های بازنشستگی دولت فدرال اکنون در اوراق بهادار خصوصی سرمایه گذاری می کنند. آنها شامل برنامه پس انداز پرشور برای کارگران دولتی و برنامه های بازنشستگی هیئت مدیره فدرال رزرو ، نیروی هوایی ایالات متحده و اداره دره تنسی است. مدیران این صندوق های بازنشستگی مشمول فشارهای سیاسی نشده اند. آنها فقط اهداف مالی را در انتخاب اوراق بهادار خود دنبال کرده اند و سعی نکرده اند کنترل شرکت هایی را که در آن سرمایه گذاری کرده اند اعمال کنند.
البته این واقعیت که مدیران صندوق های بازنشستگی دولت کوچکتر مشمول فشارهای سیاسی نشده اند ، هیچ تضمینی را ارائه نمی دهد که سیستم تأمین اجتماعی بسیار بزرگتر و قابل مشاهده تر از سرنوشت مشابهی برخوردار باشد. منافع ویژه ممکن است به دنبال حامیان کنگره برای قطعنامه های محدود کننده سرمایه گذاری بیشتر برای تبلیغات باشد ، چنین محدودیتی ها علت خود را فراهم می کند تا هرگونه تأثیر اقتصادی که در صورت انجام این دستورالعمل ممکن است داشته باشد. علاوه بر این ، برخی از اعضا ممکن است احساس کنند که محدودیت هایی را برای سرمایه گذاری در شرکت هایی که به نظر می رسد نقض قوانین ضد اعتماد ، محدودیت های تجاری ، مقررات بهداشتی و ایمنی در محل کار یا سایر محدودیت های فدرال است ، پیشنهاد می کنند. فشارهای سیاسی ممکن است باعث شود دیگران به معتمدین فشار بیاورند تا سرمایه گذاری هایی را در شرکت هایی که یک کارخانه را در منطقه خود بسته اند ، محروم کنند و تسهیلات تولیدی و مشاغل خود را به خارج از کشور منتقل کنند.
به همین دلایل ، تصویب قوانینی که باعث ایجاد یک فایروال چند لایه برای محافظت از تصمیمات سرمایه گذاری صندوق اعتماد در برابر فشارهای سیاسی شود ، ضروری خواهد بود ، این امر باعث می شود تلاش های اعضای کنگره یا شعبه اجرایی از استفاده از سرمایه گذاری صندوق اعتماد برای تأثیرگذاری بر شرکت ها پیش بینی شود. خط مشی. اولین ردیف چنین ساختار نهادی باید ایجاد یک آژانس مستقل باشد که متهم به مدیریت سرمایه گذاری صندوق اعتماد است. این هیئت - که می توان آن را هیئت مدیره ذخیره تأمین اجتماعی (SSRB) نامید - پس از هیئت مدیره فدرال رزرو ، که بیش از هشت دهه با موفقیت دو کار با هزینه سیاسی انجام داده است - کنترل رشد عرضه پول و تنظیم بانک های خصوصی را انجام داده است. تسلیم فشارهای سیاسی. مانند فرمانداران فدرال رزرو ، اعضای SSRB باید توسط رئیس جمهور منصوب و توسط سنا تأیید شوند. برای اطمینان از استقلال آنها ، آنها باید حداقل ده سال طول داشته باشند. کنگره باید به شما اجازه داده شود که عضو هیئت مدیره را از دفتر خارج کند ، تنها در صورتی که این عضو به جرم جدی محکوم شود یا نتوانسته است از سوگند خود را حفظ کند ، نه به این دلیل که کنگره از مواضع گرفته شده توسط عضو متنفر نبود. همانطور که در هیئت مدیره فدرال رزرو وجود دارد ، SSRB باید به استقلال مالی داده شود. این امر می تواند با اجازه دادن به بودجه خود با تحمیل هزینه كوچكی در مورد درآمد سرمایه گذاری های خود ، تأمین شود. براساس چنین ترتیب ، نه کنگره و نه قوه اجرایی نمی توانند با تهدید به حفظ منابع ، نفوذ کنند.
سطح دوم حفاظت باید با محدود کردن اختیار داده شده به SSRB ارائه شود. مسئولیت اصلی هیئت مدیره باید انتخاب چندین مدیر صندوق بخش خصوصی از طریق مناقصه رقابتی باشد که به هر یک از آنها سرمایه گذاری بخشی از ذخایر صندوق سپرده شود. بسته به میزان سرمایه گذاری، بین سه تا ده مدیر صندوق ممکن است انتخاب شوند. قراردادها با مدیران صندوق به صورت دوره ای منعقد می شود و هیئت مدیره بر عملکرد مدیران نظارت می کند.
سومین سطح عایق در برابر فشارهای سیاسی باید با اجازه دادن به مدیران صندوق ها برای سرمایه گذاری غیرفعال فراهم شود. آنها متهم به سرمایه گذاری در اوراق بهادار - اوراق قرضه یا سهام - شرکت هایی هستند که برای نمایندگی گسترده ترین شاخص های بازار انتخاب شده اند، شاخص هایی که منعکس کننده همه سهام فروخته شده در سه بورس اصلی هستند. به عبارت دیگر، سرمایه گذاری صندوق اعتماد در یک شاخص کل بازار سهام مانند شاخص Wilshire 5000 یا Wilshire 7000 خواهد بود. اگر اوراق قرضه در ترکیب سرمایه گذاری گنجانده شود، راهنمای مناسب ممکن است شاخص Lehman Brothers Aggregate (LBA) باشد. برخلاف صندوقهای سرمایهگذاری متقابل که به طور فعال مدیریت میشوند، هیچ اختیاری برای انتخاب و انتخاب سهام وجود ندارد و بنابراین، هیچ پنجرهای وجود ندارد که ملاحظات سیاسی یا اجتماعی از طریق آن وارد شوند.
لایه چهارم دفاع باید با الزام سرمایهگذاریهای تامین اجتماعی با وجوهی که دارندگان حساب خصوصی در صندوقهای شاخص ارائه شده توسط مدیران انتخاب شده توسط SSRB سرمایهگذاری کردهاند، ارائه شود. این سرمایه گذاران خصوصی اگر سیاستمداران تلاشی برای دخالت در ترکیب دارایی های صندوق سرمایه گذاری خود انجام دهند، به شدت اعتراض خواهند کرد.
پنجم، برای جلوگیری از SSRB از اعمال هرگونه صدایی در مدیریت شرکتهای خصوصی، کنگره باید اصرار داشته باشد که چندین مدیر صندوق که توسط SSRB انتخاب شدهاند، صرفاً برای افزایش منافع اقتصادی ذینفعان آینده تأمین اجتماعی، به سهام تأمین اجتماعی رأی دهند.
به طور خلاصه ، این مجموعه از پنج محدودیت نهادی ، به طور مؤثر مدیریت صندوق را از کنترل سیاسی توسط مقامات منتخب عایق بندی می کند. قرارهای بلند مدت و امنیت تصدی ، SSRB را از دخالت سیاسی محافظت می کند. محدودیت سرمایه گذاری در وجوه مدیریت منفعلانه و جمع آوری با حساب های خصوصی باعث می شود SSRB با انتخاب سهام از قدرت استفاده کند. انتشار حق رأی در بین چندین صندوق مستقل صندوق مستقل و الزامی که مدیران معیارهای اقتصادی را به تنهایی در نظر می گیرند ، مانع از استفاده از SSRB از قدرت رای گیری برای تأثیرگذاری بر مدیریت شرکت می شود. به طور خلاصه ، کنگره و رئیس جمهور هیچ راهی مؤثر برای تأثیرگذاری بر شرکت های خصوصی از طریق صندوق اعتماد ندارند ، مگر اینکه آنها ساختار SSRB را اصلاح کنند. این امر مستلزم قانونی است که بحث ملی را در مورد میزان نقش خود به عنوان متولی دارایی های سیستم بازنشستگی اجباری کشور ، در اقتصاد خصوصی دخالت کند. با این روش ، مخالفت شدیدی با چنین قوانینی وجود خواهد داشت.
در حالی که هیچ چیز ، غیر از اصلاحیه قانون اساسی ، نمی تواند مانع از لغو قانون قبلاً تصویب شده کنگره شود ، هزینه های سیاسی انجام این کار زیاد خواهد بود. علاوه بر این ، اگر کنگره مایل به تأثیرگذاری بر سیاست های مشاغل خصوصی باشد ، ابزارهای بسیار قدرتمندتر و مستقیم تری برای دستیابی به این اهداف از طریق مدیریت صندوق های اعتماد تأمین اجتماعی دارد. دولت فدرال می تواند شرکت های خصوصی را به منظور ترغیب یا وادار کردن آنها به مشارکت یا ناپدید شدن از سیاست های خاص ، مالیات ، تنظیم یا یارانه بدهد. هیچ شرکت خصوصی یا سطح پایین تر دولت دارای اختیارات مشابهی نیست.
نتیجه
اجازه دادن به سیستم تأمین اجتماعی برای سرمایه گذاری بخشی از ذخایر رو به رشد خود در دارایی های خصوصی باعث افزایش بازده در مانده صندوق اعتماد و کاهش اندازه افزایش مالیات بر حقوق و دستمزد غیرقابل اجتناب و کاهش مزایایی که برای از بین بردن کسری طولانی مدت برنامه مورد نیاز خواهد بودوادنگرانی هایی که منافع سیاسی ممکن است برای تأثیرگذاری بر تصمیمات سرمایه گذاری صندوق اعتماد تلاش کند ، قانونی است اما می توان از حفاظت های نهادی به قانون تصویب کرد که باعث کاهش احتمال چنین دخالت در سطح حداقل می شود.